بعد از حرف
و حدیث هایی مبنی بر حمایت از آقای فردوسی
در گراش، خیال نامزدهای لار برای رای آوردن آسوده شده است. تا چند روز دیگر
لاری ها به یک کاندیدای واحد می رسند در حالی که روز به روز به تعداد کاندیداهای
مناطق افزوده می شود.
اما چه باید کرد؟
تا قبل
از تأیید صلاحیت سید شکرالله زندوی و رد صلاحیت آقای حسنی، بحث کمی در مورد اجماع
نامزدهای لار به راه بود چراکه لاری ها با خیالی آسوده، حتی با وجود تعدد نامزدهای لاری، بیان
می کردند که رای آوردن ما حتمی است. چونکه هیچ فرد شاخصی از منطقه در رقابت حاضر نبود(همه را رد صلاحیت کرده بودند) و لاری ها با آراء بالا
پیروز می شدند. اما با تأیید صلاحیت زندوی، ورق برگشت. کسانی که در رد صلاحیت
زندوی و حسنی و سایر نامزدهای مطرح تأثیر بسزایی داشتند، دوباره شروع به ایجاد
تفرقه در مناطق کردند. با وجود اینکه واقع بینان شانس کمی را برای فردوسی درنظر
گرفته اند، تمامی سایت لاری ، ایشان را شانس اول معرفی نموده اند، چراکه قصد اصلی
آنها عدم اجماع منطقه بر روی کاندیدای واحد است.
تیترهای
خبری و نظراتی که سایت هایی همچون صحبت نو و لادستان، همچنین وبلاگهایی مانند
آفتاب، با هدف عدم اجماع مناطق اختصاص داده شده، بسیار زیاد است. با برانگیختن
احساسات شهرگرایی به خصوص در مورد مردم گراش، ایشان را به حمایت از فردوسی ترغیب
نمودند، تا جایی که در حال حاضر خود سایت های گراش نیز با توجه به افکار عمومی به
این سمت سوق پیدا نموده اند.
کسانی که
واقع بینانه به رقابت در خطه لارستان نگاه می کنند نمی توانند شانس بالایی برای
آقای فردوسی در نظر بگیرند. همچنین نباید شرایط و وضعیت این دوره را با دوره قبل
قیاس کرد. دوره قبل با توجه به تعدد نامزدهای لار، نفر اول با کمتر از 40 هزار رای
پیروز انتخابات شد و در این دوره با توجه به اجماع کاندیداهای لار، به بیش از 50
هزار رای برای پیروزی نیاز است.
دلایلی برای
آراء کم فردوسی وجود دارد که فقط و فقط باعث تشتت آراء منطقه می شود که به شرح ذیل
است:
- -
فرصت
سوزی به صورتی که دیر پا به عرصه تبلیغات گذاشته اند
-
- عدم
سابقه اجرایی و مدیریتی درخور یک نماینده مجلس
-
- با توجه
به رد صلاحیت آقای حسنی هماهنگی های لازم از قبل صورت نپذیرفته است
- -
اجماع
نامزدهای لار بر روی یک نامزد
- -
به صندوق
ریختن اکثر آراء مناطق غیر از لار و گراش به نفع زندوی همانطور که در دوره قبل نیز
آراء ایشان در شهرستان های خنج و بخش های اوز و بیرم بیشتز از بقیه بود. در این
دوره نیز با توجه به تبلیغات گسترده این آراء بیشتر از قبل شده است.
گراشی ها
دو گزینه بیشتر پیش رو ندارند: در وهله اول به فردوسی رای دهند یا اینکه با زندوی
به اجماع برسند. مردم گراش باید در نظر داشته باشند که با شهرستان شدن این شهر،
تنها مسئولین و مردم لار بودند که با آنها به مخالفت برخواستند تا جایی که چندین
روز اعتصاب عمومی و اعتراضات خیابانی در این شهر به راه انداختند. بنابراین تنها
باید از رای آوردن نامزدهای لار ناراحت و نگران باشند. و باید این را مدنظر داشته
باشند که عقده شهرستان شدن گراش به دل بسیاری از آنها مانده و در صورت پیروزی بر
سر گراشی ها خالی می کنند.
در صورت
اجماع با زندوی با توجه به دوم شدن ایشان در انتخابات پیشین و اقبال عمومی این
دوره به وی، نامزدهای لار هیچ امیدی به پیروزی نخواهند داشت و ایشان با اختلاف
دهها هزار رای پیروز عرصه رقابت می شوند. زندوی در زمانی که بیرم دوباره می خواست
به لار الحاق شود، سعی و تلاش خود را برای الحاق مجدد به گراش نمود اما با توجه به
اوضاع احوال لار ورق برگشت. همچنین با توجه به اینکه زندوی از شهری غیر از لار
پیروز انتخابات می شود، به فکر اعتلای کل شهرستان ها می باشد.
اگر
دغدغه خیرخواهان گراش، رای نیاوردن کاندیدای لار است، باید دقت عمل بیشتری داشته
باشند. با توجه به هجمه هایی که برخی از لاری ها برعلیه حسنی و زندوی راه انداختند،
می توان پیش بینی هرکاری را برای رای نیاوردن نامزدها غیرخودشان نمود. بنابراین
اگر گراشی ها نیز همانند سایر شهرها و روستاهای دیگر اعم از خنج، فیشور، ارد،
فداغ، بیرم، جویم، بنارویه، اوز، عمادده و ... با زندوی بیعت نمایند، پیروزی نهایی
حاصل شود. راه حل اینست که مردم گراش ضروری است دستی که از طرف زندوی با نیت
خیرخواهی گشتوده شده را با گرمی بفشارند.
در شرایط حال حاضر نیاز به وحدت منطقه بسیار احساس می شود.