نظر یکی از کاربران وبلاگ در مورد تقدیر از اهل تسنن

بسم الله الرحمن الرحیم

تقدیر از اهل تسنّن منطقه

درود بر سید خوب خدا


امروز همه لارستان شاهد آن است که این سید عزیز، نه از لار، بلکه از یکی از بخشهای محروم منطقه وارد عرصه شده است و از همگان پیشی گرفته است. حمایت بی حد و حصر اهل تسنّن منطقه از وی باعث شده است که افتخار آن، نصیب روحانیت شیعه باشد. در جایگاهی که وی در مقام ریاست سازمان تبلیغات اسلامی هرمزگان (به عنوان بزرگترین نهاد توسعه اسلام و شیعه در ایران و جهان، آن هم در یک استان استراتژیک کشور که شیعه و سنّی را در کنار هم دارد) آنچنان نفوذی در دل اهل تسنن دارد که رئیس شورای شهر خنج، که بزرگترین جمعیت سنّی نشین منطقه لارستان را دارد، از او حمایت علنی می کند و آقای ضیائی رسماً ایشان را فرد برگزیده اهل تسنّن می نامد؛ مردی که مقبره جد بزرگوار ایشان در بیرم، زیارتگاه و عبادتگاه شیعیان و حتی اهل تسنّن منطقه است؛ همه و همه جای دو سوال اساسی را باقی می گذارد. اولاً چرا روحانیان لار از وی حمایت نمی کنند؛ ثانیاً چرا گروههایی همچون جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری از وی حمایت نکردند؟ حال آنکه این مسئله زمینه تبلیغاتی بسیار خوبی برای جمهوری اسلامی ایران است تا به کوری چشم دشمنان خارجی و رهروان راه عربستانیها در منطقه، این حمایت گسترده از یک روحانی شیعه را به رخ بکشند و آراء او را به عنوان عمق نفوذ شیعیان و وحدت و محبت میان شیعه و سنی در ایران را به رخ بکشند. چیزی که همیشه مایه مباهات اهل تسنّن منطقه بوده است.
از همه عزیزان ستاد انتخاباتی ایشان می خواهم تا نسبت به تنظیم طوماری به مسئولین و احزاب فعال، اعتراض خود را نسبت به نحوه انتخابشان و عدم بصیرت در این مسئله و بی توجهی به مصالح نظام را، به آنها گوشزد کنند و از طرفی، از این زمینه خوب تبلیغاتی، برای جذب رأی لاریها و گراشیها هم استفاده کنند.
بی شک روز 13 اسفند، آغازی برای تبلیغات برای لارستان و نظام اسلامیمان و دفاع از حقوق ایران در منطقه است و ما بر آنیم که این مسئله را به گوش رسانه های جهانی برسانیم.


خدا با ماست

لار اسم بزرگی بود ...... ! ! ! !

مجلس کجاست و شما از مجلس، که خاستگاه قانون گذاری در نظام جمهوری اسلامی می باشد چه می خواهید؟ می خواهم اینطور عنوان کنم که شما از مجلس فقط خودتان را می بینید نه مصالح کل نظام را و نه مصالح حوزه انتخابیتان را. شاید این دوره هم مانند دوره های قبل، به استثناء یک دوره که جناب حسنی غیر از کاندیدای مرکز به مجلس رفت، در این چهار سال هم یک نماینده از شهر لار به مجلس راه پیدا کند. در صورتی که شما تمام ناکارامدی های خودتان را به گردن آقای حسنی انداخته اید. نمایندگانی که از مرکز شهر لار به مجلس رفته اند الحق و الانصاف هیچ توانایی نداشته اند حتی برای شهر خود چه رسد به سایر مناطق حوزه انتخابیه خود!

منطقه ای که دارای پتانسیل بالایی می باشد. سرمایه و ارزآوری فوق العاده ای برای کشور عزیززمان و کل منطقه (منظور هم لار، خنج و گراش) داشته است. شما عزیزان چه کاری برای به ثمر نشستن این پتانسیل عظیم انجام داده اید. هیچ موقع برای ارتقاء مناطق زحمتی به خود ندادید. آیا از شما می پرسیم که لامرد و خنج و گراش که زمانی جزء شهرستان لارستان بوده اند، حاضرند که بار دیگر اگر لار توانایی استان شدن را داشت جزئی از استان لارستان شوند؟ هرگز این سوال را از خود پرسیده اید؟ جوابش یک نه بزرگ است.

 بالاخره باقی مناطق شامل اوز، جویم و بنارویه و بیرم ارتقاء خواهند یافت نمی گویم الان یا چهار سال دیگر، اما دریرزمانی طول نخواهد کشید که این مناطق با حدنصاف رسیدن قانونی جمعیت بالاجبار شهرستان خواهند شد (مثل لامرد و خنج و گراش و بستک و مناطقی که دیرزمانی جزءحوزه استحفاظی لارستان بوده اند)، حاضر خواهند شد که دوباره جزء لارستان بزرگ شوند، فکری عبث است. اینها تازه احساس رهایی از مرکز شهرستان را دارند. پس شما برادران عزیز در شهر لار، یک بازی دوسر باخت را شروع کرده اید. اگر نماینده لاری باشد (با تخریب های گسترده ای که نسبت به کاندیداهای غیر لاری انجام دادید) که باز مردم از شما احساس جدایی بیشتری خواهند کرد و اگر کاندیدای غیرلاری هم انتخاب شود با تخریب هایی که شما انجام داده اید نظر مساعدی نسبت به شما نخواهند داشت.

تنها راه نجات شما این است، شما که همیشه خود را بر تمامی مناطق تحمیل کرده اید دست از لجاجت بردارید و به انواع ترفندهایی که خلاف شرع، عرف و قانون است، دست نزنید؛ مجلس که برای قدرت خود را به رخ مناطق دیگر کشیدن نیست، مجلس جای خدمت به مردمی است که ولایتمداری شان ثابت شده است. این دعواهای زرگری که به راه انداخته اید به کجا ختم خواهد شد، آیا حق است که شما خواسته های باقی مناطق را زیر پا گذارید و انواع تهمت های ناروا را به کاندیدای غیرلاری بچسبانید، برای اینکه به مجلس بروید؛ این چهارسال ها هم خواهد گذشت، چهار سالی که منظورم عزیزانی که این دوره چهارساله وکالت جناب حسنی را به چهارصدسال تعبییر کرده اند (البته این تعبیر شما برخی از لاری ها بوده نه باقی مناطق). بین بخش ها و شهرستان های جداشده از لار تفرقه می اندازید به چه قیمتی ! که حتما یک کاندیدای لاری به مجلس برود؟  و حتی از تریبون های دولتی و نماز جمعه محترم هم بر علیه کاندیداها که انصافاً اکثرشان شایسته هستند، برای تخریب شان دریغ نمی کنید. این شایسته نیست که بزرگان لار را به نفع خود، مصادره کرده اید؛ در صورتی که این بزرگان خود را متعلق به تمامی مناطق می دانند، نه فقط شهر لار.

این نیز بگذرد؛ و شما به کجا خواهید رسید! برای رسیدن به اهداف خود عده ای را زیر دست و پای خود له کرده اید. آیا کسی که میخواهد بزرگ باشد باید با مردم شریف مناطق، اینطور برخورد نماید! و ما فقط به این نتیجه می رسیم که شما بزرگ نیستید و لیاقت بزرگ شدن هم ندارید. مگر ما غریبه ایم و یا از جای دیگری آمده ایم و یا خدایی نکرده قصد تعرض به جایی داریم. آیا میخواهید از ما فقط برای مقاصد خود استفاده نمایید؟ بیایید شرافتمندانه در انتخابات و پای صنوق رای با هم رقابت کنیم. آیا اگر کاندیدای غیر لاری به مجلس راه یافت حتماً می خواهد لار را بکوبد؟ زهی خیال باطل!

این راعنوان می کنید که از کاندیداهای خود که هیچ شایستگی وکالت مردم را ندارند و برای این مسند حساس کوچک می باشند کاسه ای درست کنید شاید به مجلس بروند مثل ادوار گذشته، که کاندیداهای شماها به مجلس رفتند و هیچ توانایی و هیچ کارایی  برای خودشان نداشتند، مناطق حوزه استحفاظیه پیش کش شما؛ تا جایی که هیچکدام از نمایندگان لاری مجلس، پس از سپری شدن دوران مجلس، به هیچ پست یا مسند دولتی و حکومتی نرسیده اند، چون شایستگی نداشتند. اما با نگاهی به دیگر مناطق همجوار نمایان می شود که نماینده چه کارهایی که نمی تواند بکند و در صورت کارایی چه پست هایی که نمی توانند بگیرد. این را به قاطعیت می توان ذکر کرد که تمام نمایندگان لاری ادوار پیشین، خانه نشین شده اند.

در پایان می خواهم بگویم لار اسم بزرگی بود که عده ای برای رسیدن به اهداف خود آنرا خراب کردند و خودتان بیشترین سهم را داشتید و ما دیگر به آن اقتخار نمی کنیم چونکه ما را غیرخودی قلمداد کردید، ما را بیرون کردید و ما را جزء خود ندانستید. باید این را نیز متذکر شوم که بزرگی شهر لار هم فقط مدیون لاری ها نبوده، بلکه کل مناطق برای آن زحمت کشیده اند؛ اگر قصد دوباره بزرگ شدن دارید، باید زمان های بسیاری بگذرد؛ چراکه در این دوره نیز ثابت کردید که هر روز در حال کوچکتر شدن هستید.

گیرم به  مجلس هم رفتید، ولی همه را از دست دادید! ! ! ! !

گراشی ها در انتخابات هوشیار باشند

بعد از حرف و حدیث هایی  مبنی بر حمایت از آقای فردوسی در گراش،  خیال نامزدهای لار برای رای آوردن آسوده شده است. تا چند روز دیگر لاری ها به یک کاندیدای واحد می رسند در حالی که روز به روز به تعداد کاندیداهای مناطق افزوده می شود.

اما چه باید کرد؟

تا قبل از تأیید صلاحیت سید شکرالله زندوی و رد صلاحیت آقای حسنی، بحث کمی در مورد اجماع نامزدهای لار به راه بود چراکه لاری ها با خیالی آسوده، حتی با وجود تعدد نامزدهای لاری، بیان می کردند که رای آوردن ما حتمی است. چونکه هیچ فرد شاخصی از منطقه  در رقابت حاضر نبود(همه را رد صلاحیت کرده بودند) و لاری ها با آراء بالا پیروز می شدند. اما با تأیید صلاحیت زندوی، ورق برگشت. کسانی که در رد صلاحیت زندوی و حسنی و سایر نامزدهای مطرح تأثیر بسزایی داشتند، دوباره شروع به ایجاد تفرقه در مناطق کردند. با وجود اینکه واقع بینان شانس کمی را برای فردوسی درنظر گرفته اند، تمامی سایت لاری ، ایشان را شانس اول معرفی نموده اند، چراکه قصد اصلی آنها عدم اجماع منطقه بر روی کاندیدای واحد است.

تیترهای خبری و نظراتی که سایت هایی همچون صحبت نو و لادستان، همچنین وبلاگهایی مانند آفتاب، با هدف عدم اجماع مناطق اختصاص داده شده، بسیار زیاد است. با برانگیختن احساسات شهرگرایی به خصوص در مورد مردم گراش، ایشان را به حمایت از فردوسی ترغیب نمودند، تا جایی که در حال حاضر خود سایت های گراش نیز با توجه به افکار عمومی به این سمت سوق پیدا نموده اند.

کسانی که واقع بینانه به رقابت در خطه لارستان نگاه می کنند نمی توانند شانس بالایی برای آقای فردوسی در نظر بگیرند. همچنین نباید شرایط و وضعیت این دوره را با دوره قبل قیاس کرد. دوره قبل با توجه به تعدد نامزدهای لار، نفر اول با کمتر از 40 هزار رای پیروز انتخابات شد و در این دوره با توجه به اجماع کاندیداهای لار، به بیش از 50 هزار رای برای پیروزی نیاز است.

دلایلی برای آراء کم فردوسی وجود دارد که فقط و فقط باعث تشتت آراء منطقه می شود که به شرح ذیل است:

-        -   فرصت سوزی به صورتی که دیر پا به عرصه تبلیغات گذاشته اند

-          - عدم سابقه اجرایی و مدیریتی درخور یک نماینده مجلس

-          - با توجه به رد صلاحیت آقای حسنی هماهنگی های لازم از قبل صورت نپذیرفته است

-         -  اجماع نامزدهای لار بر روی یک نامزد

-         -  به صندوق ریختن اکثر آراء مناطق غیر از لار و گراش به نفع زندوی همانطور که در دوره قبل نیز آراء ایشان در شهرستان های خنج و بخش های اوز و بیرم بیشتز از بقیه بود. در این دوره نیز با توجه به تبلیغات گسترده این آراء بیشتر از قبل شده است.

گراشی ها دو گزینه بیشتر پیش رو ندارند: در وهله اول به فردوسی رای دهند یا اینکه با زندوی به اجماع برسند. مردم گراش باید در نظر داشته باشند که با شهرستان شدن این شهر، تنها مسئولین و مردم لار بودند که با آنها به مخالفت برخواستند تا جایی که چندین روز اعتصاب عمومی و اعتراضات خیابانی در این شهر به راه انداختند. بنابراین تنها باید از رای آوردن نامزدهای لار ناراحت و نگران باشند. و باید این را مدنظر داشته باشند که عقده شهرستان شدن گراش به دل بسیاری از آنها مانده و در صورت پیروزی بر سر گراشی ها خالی می کنند.

در صورت اجماع با زندوی با توجه به دوم شدن ایشان در انتخابات پیشین و اقبال عمومی این دوره به وی، نامزدهای لار هیچ امیدی به پیروزی نخواهند داشت و ایشان با اختلاف دهها هزار رای پیروز عرصه رقابت می شوند. زندوی در زمانی که بیرم دوباره می خواست به لار الحاق شود، سعی و تلاش خود را برای الحاق مجدد به گراش نمود اما با توجه به اوضاع احوال لار ورق برگشت. همچنین با توجه به اینکه زندوی از شهری غیر از لار پیروز انتخابات می شود، به فکر اعتلای کل شهرستان ها می باشد.

اگر دغدغه خیرخواهان گراش، رای نیاوردن کاندیدای لار است، باید دقت عمل بیشتری داشته باشند. با توجه به هجمه هایی که برخی از لاری ها برعلیه حسنی و زندوی راه انداختند، می توان پیش بینی هرکاری را برای رای نیاوردن نامزدها غیرخودشان نمود. بنابراین اگر گراشی ها نیز همانند سایر شهرها و روستاهای دیگر اعم از خنج، فیشور، ارد، فداغ، بیرم، جویم، بنارویه، اوز، عمادده و ... با زندوی بیعت نمایند، پیروزی نهایی حاصل شود. راه حل اینست که مردم گراش ضروری است دستی که از طرف زندوی با نیت خیرخواهی گشتوده شده را با گرمی بفشارند.

در شرایط حال حاضر نیاز به وحدت منطقه بسیار احساس می شود.

شر اکاذیب  توسط صحبت نو برای تخریب برخی از کاندیداها

در حال رصد اخبار تأیید صلاحیت شده های استان فارس به خصوص حوزه انتخابیه لارستان و لامرد بودم و چیزی که بیش از همه برای اینجانب قابل تأمل بود، تخریب برخی از چهره ها و نشر اکاذیب در سایت صحبت نو بود. تا قبل از برخورد با این مورد خاص، حرف و حدیث هایی که پشت سر این سایت زده می شد را نمی توانستم باور کنم. اما در حال حاضر محرز شده که این سایت نمی تواند انصاف را رعایت کند.

این سایت تا اندازه ای مورد نفی برخی از اهالی رسانه است تا جاییی که برخی با راه اندازی وبلاگ هایی(http://larvote.blogfa.com/) این سایت را مورد هجمه خود قرار داده اند و از مواضع این وبسایت انتقاد نموده اند.

چیز دیگری که در مورد سایت های دیگر تابحال برایم پیش نیامده بود، تأیید نشدن نظرات ارسالی به این سایت بود. به طوری که چندین نظر از طرف وبلاگ فارس جنوبی ارسال شد که هیچ کدام از این نظرات منتشر نشد. صحبت نو در تأیید نظرات کاربران، بسیار گزینشی عمل می کند و تاکتیک دو بهم زنی را در دستور کار خود دارد.

گرچه آقای حسنی اعلام نموده اند که ایشان تابحال از هیچ یک از کاندیداها حمایت نکرده اند، این سایت در تیتر خبری خود حمایت از یکی از کاندیداها را اعلام نموده است. برای اثبات گفته های خویش نظرات متفاوتی در جهت طرفداری از برخی از کاندیداها منتشر کرده است. و سعی نموده با ایجاد تفرقه، جو منطقه را متشنج کند و در حهت رسیدن به هدف خویش قدم بر دارند.

همچنین خبرها حاکی از انصراف یکی از کاندیداهای شهر بیرم دارد به صورتی که بین دو کاندید محترم اجماع صورت می پذیرد. در صورتی که صحبت نو  با اعلام نام یک نامزد خاص سعی در ایجاد تفرقه در بین مردم جنوب کشور را دارد.

البته این خبر در ابتدا در وبلاگ آفتاب لارستان منتشر شده بود و بعد از چند روز در صحبت نو هم منتشر شد. اوضاع و احوالی که در برخی از اینگونه سایت ها برقرار است به هیچ وجه به سود جنوب فارس نیست.

تمامی منابع خبری و اطلاع رسانی موظفند که از نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی پرهیز نمایند. حمایت و طرفداری از یک کاندید، اگر به صورت منطقی باشد هیچ ایرادی ندارد. اما حمایت اگر با تخریب دیگر نامزدهای انتخاباتی باشد در هیچ صورت پذیرفته نیست.

با آرزوی رعایت انصاف و عدم درج اکاذیب از طرف اهالی رسانه


انتخابات مجلس لارستان و لامرد ، گامی در جهت استان شدن فارس جنوبی

در مطلب پیشین نیز به استحضار رساندیم که وحدت، عنصر کلیدی در استان شدن فارس جنوبی است. در حال حاضر که در کوران انتخاباتی به سر می بریم وظیفه هریک از مردم منطقه اینست تا کاندیدایی را انتخاب نمایند که بتواند بذر این وحدت را در دل تمامی مردم شهرها و مناطق بکارد. بنابراین انتخابات یک فرصت طلایی است. هدف اصلی در هر انتخابات، گزینش اصلح ترین نامزد است. مردم فهیم منطقه لارستان کهن و لامرد و مهر نیز باید فارغ از تعصبات منطقه ای و قومی، شخصی کاردان را روانه بهارستان نمایند.

آیا نامزدهای لامرد، مهر، لارستان، خنج و گراش توانایی برقراری وحدت در بین مناطق مختلف در جهت استان شدن فارس جنوبی را دارا هستند؟ آیا می توان این امید را داشت که هم نماینده لامرد و مهر و هم نماینده لارستان، خنج و گراش با هم سوای تعصبات شهری و منطقه ای در این جهت ائتلاف نمایند؟ بسیاری از سوال های دیگر نیز در ذهن همه ما شکل گرفته که گذر زمان به همه انها پاسخ خواهد گفت.

در شهرستان لامرد و مهر فرد شاخصی که مقبول همه شهرها، روستاها و تمامی مناطق باشد وجود ندارد. با تأیید آقای فروتن از اشکنان و نبود کاندیدایی در شهرستان مهر، انتخابات این مناطق قطب بندی شده است. به نظر می رسد که یکی از نامزدهای انتخاباتی لامرد، اجرایی،موسوی  یا زارعی رای بیاورند. که به زعم برخی از مردم این خطه شانس اجرایی و موسوی بیش از سایرین است. از لارستان نیز خبرها حاکی از پیشتاز بودن سید شکرالله زندوی در صحنه انتخابات دارد.

 برای اینکه بتوان در این راه دشوار گام نهاد نمیتوان محافظه کارانه برخورد نمود بنابراین ضروری است که هرکس دیدگاه خود را بیان نماید. جراکه اطلاع رسانی و انتخاب اصلح وظیفه هر فردی در انتخابات است. یکی از کاربران وبلاگ فارس جنوبی دیدگاه خود را در مورد سید شکرالله زندوی اینگونه بیان نموده است:

 « برای اثبات پیروزی قاطعانه سیدشکرالله زندوی گرچه نیاز به صحه نداریم ولی مسئولان لار نیز پی به این مقوله برده اند تا جایی که سایت لادستان نیز در مقاله ای به اقبال منطقه از زندوی پرداخته است و در سر مقاله اذعان نموده که «بوی شکست می آید». اکثریت مردم برخلاف این متن بوی شکست نمیشنوند بلکه بوی پیروزی به مشامشان میرسد. باید این نکته را متذکر شوم که زنگ اعتلا و کامیابی لارستان، خنج و گراش در حال به صدا در آمدن است. تا کی عده ای کمی  در لار می خواهند وحدت بین مردم را کمرنگ نمایند و شکست نامزد لار را به عنوان شکست کل لارستان عنوان نمایند.
 
گرچه در تحلیل لادستان بر پیروزی زندوی صحه گذاشته شده است ولی با فرافکنی و اصلاح طللب خواندن زندوی سعی بر اعلام خطر به مسئولین و روحانیون لاری دارند. غافل از اینکه اهل سنت نه به خاطر اصلاح طلب بودن وی (که صحت هم ندارد) بلکه به سبب دیدگاه وحدت گرایانه ایشان طالب وی شده اند و به این مقوله که ایشان چه کارنامه خوبی در استان هرمزگان در وحدت شیعه و سنی داشته، پی برده اند.
ولی کاش مردم لار نیز همانطور که اکثر مردم لارستان بزرگ به اصلح بودن ایشان اذعان دارند دست از لجاجت بکشند و آراء خود را به نام زندوی به صندوق بریزند تا روحیه ایشان برای اعتلای نام لارستان افزون شود و بتواند به پشتوانه آراء بالا در راه آبادانی لارستان، خنج و گرام گام بگذارد.
به زعم بسیاری از تحلیل گران سیاسی مشارکت بالا و درصد بالای آراء به نفع یک نامزد،  پشتوانه ای ستبر برای کارهای بعدی یک نماینده است. اینک که اکثر مردم گراش، خنج، اوز، جویم، بنارویه، ارد، فیشور، بنارویه، بیرم، فداغ و ... سید شکرالله زندوی را به عنوان نامزد اصلحشان انتخاب نموده اند چرا مردم لار نخواهند به ایشان رای دهند.
چطور تمامی مسئولان لار می خواهند استان لارستان را تشکیل دهند ولی نمی خواهند دید تنگ نظرانه شهرگرایی را کنار بگذارند. تا کی می خواهند انزوای خودشان را ادامه دهند. این منطقه کهن استان نمی شود مگر اینکه وحدت در دل تمامی مردمش حس شود. زمانی که اکثر مردم اعم از لاری، گراشی و خنجی به یک کاندیای واحد رای بدهند آنوقت می توان گفت که وحدت در حال شکل گیری یا شکل گرفته است. ولی زمانی که هر شهر دنباله رو تعصبات شهری و قبیله ای خود باشد نمی توان سخنی از وحدت به زبان آورد و حتی در مسیر استان شدن گام نهاد»

.

در پایان همه مردم فهیم منطقه را به شرکت حداکثری در انتخابات و انتخاب  اصلح ترین فرد دعوت می کنیم. امید است نمایندگان مجلس آینده، به پشتوانه آرایی که مردم به آنها می دهند خدمتگذار مردم جنوب فارس باشند و در آبادانی و پیشرفت این مناطق نهایت تلاش خود را نمایند.

دغدغه استان شدن فارس جنوبی

 دیرزمانیست که یک مرکز قوی اداری، سیاسی در جنوب فارس نداریم و تمامی نخبگان ما به شهرهای شیراز، بندرعباس و سایر مراکز سیاسی -اداری خارج از منطقه عزیمت می کنند. ما برای طرفداری از یکی شهر خاص قدم در این مسیر نگذاشته ایم. بلکه هدف اصلی شناسایی مناطقی است که باید با هم یکپارچه شوند، و این یک وحدت و همت عالی می خواهد.

در حال حاضر قطعه های ناهمگنی در جنوب فارس وجود دارند که همانند یک پازل به نظر می رسند و نیاز به فکر و منطق دارد تا بتوان این قطعات ناهمگن را به یک شکل واحد و مقبول برای اکثریت در آورد . مرکزیت یک شهر به عنوان مرکز استان، در حال حاضر مهم نیست چون بذر تفرقه و نفاق را در دل مردم می کارد. مهم یکی کردن دلهای تمامی ساکنین فارس جنوبی برای تبدیل به یک استان است.

در نهایت یک شهر به عنوان مرکز انتخاب می شود ولی قرار نیست که شهرهای دیگر و شهرستان های استان در مرتبه فعلی بمانند. بلکه می توان با همت مردم سختکوش منطقه و مسئولان دلسوز، یک مرکز با شهرستان هایی متعالی و پیشرفته به وجود آورد. جنوب فارس برای ما شهرستان های لارستان، خنج، گراش، لامرد، مهر و قیروکارزین را تداعی می کند.

با توجه به اینکه این مناطق قدمتی به بلندای تاریخ دارند، هدف اصلی ایجاد استانی است که زمینه رشد و توسعه را در جنوب ایران فراهم آورد. در این راه سخت و دشوار باید در وهله اول چشم اندازی برای رسیدن به هدف تعیین شود. پتانسیل ها و چالش های مناطق شناسایی و برای هریک به طور جداگانه چشم انداز ترسیم شود.

به دلایل ذیل نیاز به تشکیل فارس جنوبی ضروریست : 90 درصد شهرهای منطقه بالای 200 کیلومتر از مرکز استان فاصله دارند؛ عدم وجود شبکه ازتباطی مناسب در بین شهرها، تا جایی که باعث عدم ارتباط بین شهرها شده است؛ مرحومیتی فراگیر در جای جای جنوب فارس؛ مهاجرت گسترده اقشار مختلف به مرکز استان یا استان های همجوار؛ همگن بودن فرهنگ جنوب فارس و عدم نزدیکی فرهنگی به دیگر مناطق استان فارس؛ قدمت دیرینه تمامی شهرهای جنوب فارس؛ و بسیاری دلایل دیگر که از حوصله این نوشتار خارج است.

در پایان از تمامی محققان، پژوهشگران و دانشجویان تقاضا می کنیم در صورتی که مطالبی در راستای ایجاد استان فارس جنوبی، پتانسیل های مناطق، چالش های موجود و سایر مطالب مربوط دارند برای ما ارسال نمایند.


پست الکترونیکی farsejonobi@gmail.com

وبلاگ: http://farsejonobi.blogfa.com/

با امید به آبادانی جنوب فارس و سایر مناطق کشور

درج مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است